وقتی همه را شبیه او میبینی عاشق هستی...
وقتی اورا شبیه همه میبینی تنها هستی...
هرزگی مختص تن فروشی نیست...
ربطی به جنسیت هم نداره...
همین که از اعتماد کسی سوء استفاده کنی...هرزه ای...
همین که به دروغ بهش بگی دوست دارم..هرزه ای
همین که خیانت کنی هرزه ای...
اگه میخوای تن فروشی کنی صاحب اختیار بدنتی اما هرزگی نکن...چون باید از
ابرو...احساس ...غرور کسی مایه بذاری.........
تلخ است باور نبودن انهایی که می توانستند باشند و
تلخ تر از ان ...باور ان هایی است که ادعای ماندن دارند...
سگ بفهمه دوسش داری باوفا میشه...
ادم بفهمه دوسش داری هار میشه...
تنها ترسم از اون دنیا اینه که همه ی مردم این دنیا میان اونجا...
مورچه ای را مسخره میکردم که عاشق تفاله ی چای بود...بعدها خودم فهمیدم عاشق اشغالی بودم که شبیه ادم بود...
یه وقتایی هست که نباید چیزی بگی.
طرف اگه شعور داشته باشه خودش میفهمه!
کاش نجابتم را بهانه ی رفتنش نمیکرد...
که امروز با دیدن هر هرزه ای بگویم...اگر او بودم
نمیرفت..
مشترک مورد نظر من ...
مشترک مورد نظر خیلی ها بود.
امروز با همه ی دنیا قهرم اما.....
تو.......
صدایم کن بر میگردم.
چه شوری میزند دلم...
وقتی در نگاه دیگران انقدر...
عزیز میشوی...
من دیوانه نیستم فقط کمی تنهام ..همین ! چرا نگاه میکنی تنها ندیده ای؟؟؟؟ به من نخند من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم....
حالا که رفته ای دلم برای تو بیشتر از خودم میسوزد...
فکر میکنی کسی به اندازه ی من دوستت خواهد داشت؟؟؟؟؟
گاهی انقدر دلم میخواهد تا مرگش را ببینم ....میخواهم بدانم.... اخر برای کی میمیرد؟؟؟؟؟؟؟؟
تنهایی.................مال ادمای پاکه وگرنه...
هرزه ها که تنها نمیمونن........
بهتره نداشته باشمت...
تا اینکه داشته باشم..و ندونم با چند نفر شریکم.
هر چه قدر هم عطرت را عوض کنی...
تنت بوی خیانت میدهد
عزیز لعنتی ام.......
دوستت دارم را برای هر دوی مان میفرستادی....هم من.... هم او....
خیانت میکردی یا... عدالت؟؟؟؟؟؟
یکی بود ....که اونم رفت...... کاش از اول غیر از خدا هیچکس نبود.......
انقدر زیبا عاشق او شده ای که ادم لذت میبرد از این همه خیانت........
روزی هم اینگونه عاشق من بودی ..
یادت هست..لعنتی؟؟؟؟؟
دوری ازمون دل هاست...
یا دلتنگ میشوی....
یا فراموش...
نگو بار گران بودیم که رفتیم...
نگو نا مهربان بودیم و رفتیم...
این ها دلیل محکمی نیست...
اخه...
بگو...با دیگران بودیم ورفتیم...
وقتی تو نیستی ... همه نیستن...
نه که نیستن...
هستن...
ولی مثل تو نیستن...
نبار باران...
نبار لعنتی...
عشقم با دیگری بیرون است... سرما میخورد...
برای فراموش کردنت هرشب ارزوی الزایمر میکنم...
خوش به حال تو....
وقتی او امد ...
بدون هیچ درد سری فراموشم کردی...
یه جایی باید دست ادمارو بگیری...
نگه شون داری...
صورتشونو محکم تو دستات بگیری...
تو چشاشون خیره بشی و
بگی...
ببین من دوست دارم ... نرو ... خب؟؟؟؟؟؟؟
دلتنگی همون مکثیه که...
رو اسمش میکنی...
وقتی داری شماره های موبایلت رو داری میای پایین.
چه داروی تلخی است...
وفاداری به خائن.
صداقت با دروغگو...
مهربانی با سنگدل...
شاید من بی عیب نباشم...اما تو هم نیستی...پس برووووووو و پیش از شمردن اشتباه های من...به خطا های خودت
رسیدگی کن...
یادتان باشد دلتنگی جزیی از فرایند فراموشی است...
نگذارید احساس دلتنگی...
شمارا به اغوش کسی باز گرداند که......
میدانید با او اینده ای ندارید..
روزی کسی را پیدا خواهی کرد که ...گذشته ات برایش هیچ اهمیتی ندارد... چون میخواهد اینده ات باشد.